تصمیم گرفتم حالا که دارم میرم تهران و برمیگردم وسیله با خودم نبرم که پول کرایه خونه ندم
احتمالا چهارشنبه میرم که نخوام خونه خ خ برم و فقط برم خونه ندا
لپتاپمو از فایلای اضافه خالی کردم کلی حجم خالی شده .
با مستان هم قرار گزاشتم که فیلماشو برام بیاره.
دارم راجب دکترا سرچ میکنم
وااااای خدای من چقد سخته از همین الان دارم میترسم
نکنه اشتباه کردم ، نکنه باید مدیریت میخوندم . چرا باید تو این رشته سخت درس بخونم که رقابتش انقد بالاست و انقد وحشتناکه .
نکنه برم بخونم و برگردم بیام و بگم پشیمونم باید یه رشته اسون تر درس میخوندم .
اما نه این ترس لازمه ادامه تحصیله ، لازمه تلاشه ، لازمه موفقیته .
اره خیلی ترسناکه اخه ارشد به خودی خود ارزشی نداره پس باید دکتر بگیری دکترا هم باید خیلی خوب باشی تا بتونی بری سر کار عالی
بقول یکی : باید ترسید اما حرکت کرد
این روزا به خودم فکر میکنم به اینکه چرا یه کار بزرگ انجام ندادم و از اینکه از خودم راضی نیستم و دوست داشتم جای بقیه باشم در حالی که خدا هر چی به اونا داده به منم داده پس باید تلاش کنم
اگه تو دوران ارشد خوب درس بخونم و برای دکترا هم بخونم احتمال موفقیتم توی ازمون استخدامی برای لیسانس و ارشد بالا میره از طرف دیگه برای دکترا هم اماده میشم و من دکترایی خواهم داشت که کمتر کسی داره و در صورت قبولی میتونم یه کار خوب گیر بیارم که بچم به من افتخار کنه .
اما بازم باید عاقلانه به قضیه نگاه نکرد ایا اگه مدیریت میخونم همه اینا ممکن نبود؟ واقعا نمیدونم اخه من اطلاع خاصی راجبش ندارم
دارم هزینه های دانشگامو بررسی میکنم: شهریه ، خوابگاه ، کرایه رفت و آمد ، خرید کتاب و نوشت افزار ، خرید لباس
از همین ترم هم باید برم سرچ منابع دکترا ، درسته ادم اینکه چه کتابایی تو دکترا میاد خیلی مهمه باید انتخاب واحدام درست مناسب با کتابای دکترا باشه . باید یه سر برم موسسه ماهان اطلاعات دقیق بدست بیارم .
یه مسئله دیگه هم اینه که خوب سرچ کنم ببینم مزایای دانشگاه تهران نسبت به ازاد چقدره، نباید مثل گذشته تصمیامت سر سری بگیرم.