dark day

پریشب ازخونه آجی برگشتیم .. خوش برگشتیم ... تو جاده لحضات قشنگی رو حس کردم

دیشب تو خونه دسته جمعی رقصیدیم کردی ، لری ، عربی ... اونم دسته جمعی

خیلی خیلی زیبا بود واسه اولین بار بود که میدم هر چهار تای ما مثل خیلی خیلی دورا که با هم چهار تایی نماز خوندیم دور هم جمع شدیم و یه کار و می کنیم ، خیلی قشنگ بود خیلی زیبا تر از هر لحظه چهارتاییمون ...

دیشب واسه اولین بار لری رقصیدم واسه اولین بار بود که دستمال رو میتونستم هر طور که میخوام به رقص در بیارم  

دیشب واسه اولین بار بود که جلوی عروس دعوا کردن ...

تدوام برنامه

از صب گفتم رو تزم کار میکنم اما نشستم و گوشی ابجیمو چک کردم و الانم دارم موزیک انتخاب میکنم ... 

خونه اجیم

الان هشت روزه که اومدم خونه اجیم 

یه سری خرید کردیم که زندگی در اینجا رو بهتر کرده   اما کندم و نمی تونم خوب رو تزم کار کنم