ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سلام
باید برم پماد رادین رو بزنم
دیشب هم نزدم
انجامش دادم
۳ ساعته میخوام بخوابم اما خوابم نمیبره ...
داشتم تو ذهنم با ولخرجیای مسعود کلنجار میرفتم ، بعدش اومدم ببینم آبان ماه چه روزی با مسعود هر دو صبح کار میشیم تا دیدم که که امشب ۲۱ مهر هست بعبارعتی امروز رادین ۲۱ ماهه میشه ، برای یک لحظه همه فکرهای دیگه ام از بین رفت و فقط رادین و شیرینی بودنش تو زندگیم ررنگ شد ، وقتی بخوام فقط به رادین فکر کنم واقعا همه دنیام روشن و زیبا میشه
اسفند ۱۴۰۰ هم چند ساعت دیگه رو به اتمامه
خدایا شکرت بخاطر سالی که گذشت
سالی بود که در آرامش شروع نشد اما در آرامش تمام شد ، دیدگاه جدیدی برای مواجهه با شرایط استرس زا و پر تنش در من ایجاد شد .
نگاهم به اطرافیانم بسیار تغییر کرد ، شاید کنترل خشم رو بدست نیاوردم اما کنترل عواطفم بهتر شد .
در ارتباط با بستگان هم بهتر شناختمشون هم متوجه شدم چطور باید باهاشون رفتار کنم .
در ارتباط با همکاران و مدیرم هم متوجه شدم باید آهسته و شمرده باهشون صحبت کرد و در عین حال فصاحت و بلاغت داشت .
دوست خوبی مثل سیما عبادی رو پیدا کردم
خدیجم به دیدنم اومد و ۳ شب در کنار هم بودیم .
ارتباطم با دانش آموزان و تاثیر گذاریم بهتر شد .
از دو مدرسه خودم رو ثابت یک مدرسه کردم ، با سرویس رفت و آمد آشنا شدم .
۲۵ گرم طلا خریدم .
چندین کتاب خوندم ، اسب سوار شوریده ، پیرمرد صد ساله ای که از پنجره پرید و ناپدید شد، و قطعا زیبا ترین کتابی که امسال خوندم ، در جنگل های سیری بود ، حتی ۲ بار فایل صوتیشو گوش دادم .
روزای آخر سال هم جنگ روسیه و اوکراین شد که انشالله زودتر تموم بشه .
الان اصفهانم خونه ندا ، انشالله که ۱۴۰۱ رو به بهترین شکل ممکن آغاز و به پایان برسونم
اولین پیامی که دیدن پیام زهرا امیر صوفی بود خیلی از پیامش خوشم اومد متن پیام به صورت زیر بود
۱۴۰۰.۱۲.۱۲ شب سیزدهم
۲۰۲۲.۰۳.۰۳ چه تاریخ های رُندی