ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
۹۶ شروع شده الان تو روز ۵ مش هستیم
باید برای خودمون برنامه هایی بریزیم و سعی کنیم انجامشان بدیم
شاید کامل از عهدشکن بر نیایم اما خب تا یه جاهایی میتونیم
مثلا من خودم پارسال تصمیم گرفتم که قله دماوند رو فتح کنم ... نشد اما قله چین کلاغ و عیش بند و دارآباد و رفتم و کوهپیمایی هایی هم داشتم
تصمیم داشتم زبانم رو بهتر کنم و مدرک تولیمو بگیرم ... نشد مدرک بگیرم اما آزمون تولیمو شرکت کردم و نمرم هم ۳۹۷ بود از ۶۰۰
بنظر خودم بدون امکانات و پشتوانه خوب پیش رفتم و از خودم راضیم
حالا میخوام مثل پارسال برای خودم برنامه ریزی کنم
شاید نشه کامل از عهدش بر اومد اما باز در جهت تلاش میکنم و به یه جاهایی که باز برام خوشحال کننده هست میرسم
الان دارم فکر میکنم و یگرفتم که پرونده زبان رو اینطور ببندم
نصرت روزی یک درس و از فردا رسما کلید بخوره
درس۲۳ تا۴۶
۱۱۰۰ واززه
و کانال ذوب پودینگ که عاشقشم
وکب
از نظر دینی هم چون پارسال پراکنده نماز خوندم
امسال که فروردین هستش همه نمازامو میدونم و از فردا شبی که نماز نخونم نمیخوای مگه برم نماز بخونم بعد میخوابم
و مثل پارسال قران رو میخونم
به عکاسی خیلی علاقمندم
به لطف تو الان میتونم با گوشیم از همه منتظر عکس بگیرم و میخوام از هر فصل سه تا عکس خوشگل بگیرم
ماهی یک کتاب رمان بخونم
پارسال کتابای
چشمهایش
نامه های عاشقانه یک پیامبر
نامه به کودکی که هرگز متولد نشد
نهج البلاغه
نصف کتاب سخت نگیرید
رو خوندم
و دوست دارم یک کتاب رو با صدای خودم ضبط کنم و یادگاری بردارم
امروز ۲۹اسفند هستش و دو ساعتی هست که ازش جدا شدم
اون وکلی خوراکی برامون اورد به همراه موبایلم .. بیشتر از اینا از اینکه اومد خونمون و صفا و محبتی ک کنار خانواده داشت خوشحالم کردی واقعا هیچ چیز مثل محبت نمیشه ...
این متن جا مونده بود امروز دیدمش و گفتم بزارمش تو وبلاگ نکته جالبش اینه که اون موقع ما با هم عقد نبودیم و خیلی حضور مسعود برای اولین بار توی خونه حس خوبی بهم میداد اما الان خیلی وقته که به راحتی میتونه بیاد البته هنوزم برام تازگی داره و قبل از اومدن و حتی اون لحظه ای که خونست برام جدیده