ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مدتی هست که همسایمون آقای واعظیان کارشو از دست داده و همش تو خونه است واسه همین میره ممبی و به حیوناش سر میزنه ، واسه همینم سانا دیگه خونه ما نمیاد و رادین هم بازی نداره
رادین یه مدت اخلاقش عوض شد و صحبت نمیکنه برای همینم ۴ روز بردمش دهدشت اونجا روحیه اش بهتر شد ، اولش ارتباطش مثل همیشه گرم و صمیمی نبود و من برای اینکه بهتر بشه خودم ازش فاصله گرفتم تا بچهبدون من هم بتونه تو جمع باشه و بعدش یلی صمیمی شد باهاشون