امروز من
امروز من

امروز من

امروز اولین روز مراقب آزمون بودن من در مدرسه بود قبلاً تجربه مراقب آزمون بودن رو داشتم حول و حوش سال ۹۱ ۹۲ بود که برای آزمون های ادواری سازمان فنی حرفه ای به مراقبت را انجام می‌دادم، یکبار یکی از دانش آموز ها به هم گفت من به تازگی پدرم را از دست داده ام و نتوانستم برای آزمون آماده بشم و از من درخواست کمک کرد و من هم از برگه کنار دستش جواب سوالات رو بهش رسوندم اما بقیه متوجه حرکت من شدن و آنها هم از من تقلب خواستند و من کل جلسه رو به هم ریختم در حدی که مدیر سازمان به من گفت که مواظب باش اینجا بازرس از اداره کل  داره و ممکنه گزارش کار تو رد کنه .


امروز بچه ها امتحان تاریخ داشتند کل ترم درباره  تاریخ صحبت می‌کردند و بالاخره روز موعود فرا رسید و قرار بود امتحان تاریخ رو بدم یکی دوبار الکی از کلاس خارج می‌شدم و دم در وایساده بودم تا بچه ها یه ذره بتونن راحت تر کارشان را انجام بدمن، اما بعدش یکی از معلم‌ها سر رسید و گفت  بچه‌ها دارند تقلب می کنند چقدر شما خوب مراقبت می‌کنید معلم ورزش که کنارم بود گفت بهش توجهی نکن این خانوم همیشه عادت داره از اینجور حرفها بزند من خودم با این خانوم آشنایی داشتم و به نظرم در تربیت بچه ها هیچ گونه فعالیتی نمیکنه حتی یک بار گفته بود که بچه ها استوری فیلم های ناجور می گذارند اما هیچ نصیحتی به دانش‌آموز نداده بود و این موجب دلسردی من از اون معلم شد و حالا همون معلم امروز این حرف رو بزنه.


 اما برای فردا تحت هیچ شرایط به بچه ها کمک نمیکنم و بهشون میگن اون تاریخ بود و درس کنکوری تون نیست، اما درسای دیگه سال دیگه در کنکور تاثیر دارند پس بشدت روشون حساس هستم و خوب بخونید.


 تجربه جدیدی که امروز کسب کردم این بود که بچه ها فقط برگه پاسخنامه رو باید پر کنم و برگه صورت سوال در انتهای آزمون توسط خودم پاره شد و دور انداخته شد