ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
رادین درسه سال و ۱۱ ماهگی از پوشک برای پی پی کردن گرفته شد.
حدوداً وقتی دو سال داشت به راحتی پی پی میکرد و روی فرش کارش رو میکرد، بدون استرس اما بعد از مدتی به دلیل جلوگیری ما و لحن تند ما زمانی که روی فرش پی پی میکرد از این کار اجتناب کرد و خواهان پوشک شد به حدی که دیگر به سختی میشد او را برای پی پی به دستشویی برد با استفاده از صندلی آموزشی که به راحتی می توانست روی آن جیش کند خواستم پی پی را توی صندلی کند اما ناب کرد اجتناب کرد و صندلی را شکناند.
آموزشهای بسیار به او دادیم و گفتیم ه میخوری از دهانت وارد شکمت میشود و از آنجا به بعد پی پی میشود و باید بروید دستشویی و پی پی کنیم خیلی طول کشید تا به این مسئله اخت کرد اما بالاخره در بیست و دوم آذر ماه ۱۴۰۲ در ۷۰ مرحله پی پی اش در دستشویی کرد.
رادین تا الان ۵ جلسه کاراته رفت ، ۱عیف تریم شاگرد کلاسه تا امروز دیدم دقیقا مثل استادش و بچه ها مشت گرفت و یکی یکی دستای مشت گرفتشو می آورد جلو، کلی ذوق کردم و اشک شوق ریختم ازش فیلم گرفتم تا بمونه به یادگار
امشب رادین رو خوابوندم بعد رفتم تو اتاق خیاطی اومدم اولین مانتو یفه امریکایمو بدوزم که صدای ناله رادین رو شنیدم اروم صدا میکرد :(مامان ، مامان ) تا از اتاق کار اومدم بیرون دیدم تو عالم خواب و در تاریکی مطلق خودشو تا پذیرایی رسونده بود ، بغلش کردم و بردمش سر جاش همون لحظه خوابش برد
دیروز صبح فریده درگذشت و امروز خاکش کردند
خدا بیامرزش ...یه حسی بهم میگه راحت شد و جاش تو بهشته ، دختر خیلی زیبایی بود چشمای یشمی شبیه لیلا اوتادی بود ، محجبه بود و زیبا ، هر چشمی رو به خودش جذب میکرد ، سالها بود ندیده بودمش ، تا بعد از مرگ مادرش در مهر امسال بهش زنگ زدم و جویای احوالش شدم ، بهم گفت بخاطر دخترش ستاره باید قوی باشه و امیدوار .... حیف چه زود رفت
پارسال یعنی سال دوم تدریسم ، خیلی با دانش آموزا صمیمی برخورد کردم و سر جلسه امتحانات بهشون ترحم کردم چون ایام کرونا بود و ...
امسال همونا خیلی لوس تر برخورد کردند و نظم کلاس و جلسات امتحان رو رعایت نکردند . متوجه شدم باید همیشه فاصله مون رو رعایت کنیم