امروز من
امروز من

امروز من

کورش کبیر ، لیلی و مجنون

تو ایستگاه مترو صادقیه یسری کتاب اورده بودن 50 درصد تخفیف. منم عاشق کتاب خوندن (با 50 درصد تخفیف) خلاصه کتاب کورش کبیر رو خریدم با تخفیفش شد 6000 تومن . حالا سر فرصت شروع می کنم به خوندن . چون قبلا یه نفر بهم گفت که خوندن کتاب لیلی و مجنون برا تو که الان درک درستی از شعر قدیم نداری نیاز نیست و باید با اشعار معاصر اشنا بشی بعد شعر قدیم کتاب لیلی و مجنون که خیلی هم خوش جلد بود و قیمتش با تخفیف میشد 4000 تومن و نخریدم  الان که بش فکر میکنم خب اون نفر راست گفت اما دلیل نمیشد که من کتابو نخرم باید میخریدمش نهایتا وقتی فهمم از شعر بیشتر میشد می خوندمش یا هدیه میدادم به دوستم.

خرید

دو سه روزه که میخوام خرید کنم اما نمیشه همه چیز گرون شده با اینکه بودجه که میخواستم خرید کنم و دو برابر کردم اما بازم نشد. خب که چی اخرش که محبورم یه چیزی بخرم پس بهتره که امروز تو حراج بخرم که سال دیگه عمرا با این افزایش قیمتا بتونم چیزی بخرم. نهایتا مجبورم فقط یه تیکه لباس بخرم .باز خدا رو شکر که همینم میشه خرید .امروز که از تیراژه بر می گشتم رو پل هوایی  روبروی تیراژه دو تا از این پسر بچه ۴ ۵ ساله با هم دعوا میکردن خیلی صحنه تلخی بود یا تو تجریش یه خانمه بود که قدش حدودع یک متر بود و به سختی را می رفت . با خودم گفتم خدا رو شکر که سالمم و خانواده خوبی دارم حالا این مشکلات خرید هم ایشاا رفع میشه نباید غصه شو بخورم باید به داشته هام بیشتر توجه کنم و قدرشونو بدونم

هدف

یکی دو روز قبل از کنکور ارشد به این تصمیم رسیدم که باید افکارمو سر و سامون بدم  اخه چرا وقتی که تمام تمرکزم رو باید روی مطالعه و یاد گرفتن یه علم یا یه مطلب سود اور بذارم ، این ذهن من به یاد خاطره های گذشته  و اهداف اینده می افته .خب اخرش که چی تا اخر عمرم که نمیتونم با این ذهن پر مشغله ادامه بدم باید از شرشون خلاص شم . همیشه با نوشتن افکارم رو کاغد به افکارای مشوشم غلبه میکنم اما این حس گذرا است و دوباره این فکرا بر میگردن واسه همین تصمیم گرفتم که یه وبلاگ بسازمو تمام این افکارا و برنامه هامو توش بنویسم و هر وقتم که دوباره خواستم بشون فکر کنم بجای نوشتن مطلبای تکراری برای خودم وبلاگمو بخونم. و البته تصمیم گرفتم از هر روز خودم به نحو احسن استفاده کنم واسه همین اسم وبلاگمو میزارم امروز من تا هر روز حواسم به لحظه هام باشه.