امروز من
امروز من

امروز من

بازم من - بازم کتابا - بازم خط خطی


نشستم درس بخونم اما ذهنم هزار جا هست و بجای درس خوندنم دارم مثل پارسال تو چک نویسم نقاشی میکشم اونم نقاشی های زشت و بی مفهوم ----> با این روند ادمه بدم میشم همون ادم قبلی یعنی کسی که نمتونه ارشد روزانه قبول بشه نمیتونه با ادمای جدید آشنا بشه نمیتونه خوشبخت بشه -----> نمیتونه کار خوب پیدا کنه ----> نمیتونه کار خواستگارخوب پیدا کنه -----> آدم بی جذبه ای میشه ----> پس بهتر که همین الان با یه ادم مزخرف ازدواج کنه که کلاهش پس معرکه است .

 

شباهت خونه فعلی با مرگ



الان که اینو مینویسم هم باور ندارم که بمیرم هیچ وقت هم باور نداشم که چنین شرایطی سرم بیاد باور نداشتم تو خونهای زندگی کنم که انیطوری سر و صدا توش نفوذ پیدا کنه . شده برام سخت ترین شرایط ممکن. پس یه روزی هم می میرم که باور نمیکنم که تو اون شرایط مرده باشم و این اتفاق برام افتاده باشه

جواب کنکور



قبول شدم جایی که هیچ ارزشی برام نداره

تازه فهمیدم باید یه سری مسائل رو میدونسم که تاثیر داشت و تو انتخاب شیوه زندگی کردنم مثل تعداد پذیرش پایتخت و کل شهرستانا و یا شیوه درست خوندن البته این رو میدونم اما باید اجراش کنم .

کابوس



زندگی بعشی روزا خیلی عجیب میشه انقد عجیبه کا باور نمیکنی این توییی که تواین شرایط با خودت میگی نکنه داری کابوس میبینی دوست داری کابوس باشه و بیدار بشی و بگی خدا رو شکر که  خواب بودم . الان ما خونمون رو جا به جا کردیم اومدیم یه جایی که انگار کابوسه روز اول بخاطر مزایاش خیلی برامون رویایی بود و براش لحظه شماری میکریدم که برم توش اما الان که سه روزه که اینجاییم فهمیدم چه گندی زدم که اینجا اومدم . بچه همسایه 1 سالشه و دم به دقیقه گریه میکنه و روز و نصفه شب هم حالیش نیست . خونه هم قدیمه و صدا جوری شنیده میشه که  انگار کنارتن. جهنمی برای خودم ساختم که راه فرار ش 1 سال دیگه بوجود میاد بیشتر از این میترسم که خانوادم با همسایه دعوا کنن و از این ماجرا نگرانم ولی خب اگه بخوان دعوا هم کنن کاریش نمیتونم کنم .

بهتری جایی که الان میرم و توش آرامش دارم شرکن ت دوست دارم اونجا زندگی کنم نه اینجا البته میگن تو سختی ها ادم بیشتر قدر میدونه و رشد میکنه پس بهتره بیشتر بجنگم .

 

راه حل

1 فیلتر گوش گرفتم بنظر خودم خیلی خوبه و تاثیر داره ، اما بنظر خونوادم همچین مالی هم نیست .

2 پذیرش شرایط علی الخصوص سرو صدا ها....

فایده سر کار رفتن


وقتی داشتم واسه کنکور میخوندم یه موضوع مدام می اومد تو ذهنم اینکه من لیسانشس دارم و ارزش لیسانسمو با کرا کردن نشون بدم و چقدر ادم باید ارشد بگیره و فکر ارشد و این چیزا باشه اما لاان ذهنم از این فکر پاک شده و میدونم سر کار رفتن  چه حسی داره پول در اوردن و استقلال داشتن چه حسی داره .

 

- یا فکرایی که راجب بیرون رفتن دسته جمعی داشتم دیه از این فکرا ندارم و ذهنم کاملا خالی شده از ایم موراد.

- مسائل خواستگار و ازدواجم هم که با سه مورد خواستگاری متفاوت از ذهنم پاک شده .

- برنامه هایی که دوست داشتم یاد بگیرم رو هم امتحان کردم و یاد گرفتم