امروز من
امروز من

امروز من

بی خوابی

با امشب ۳ شبه که همسری شب کاره و من با رادین تنها موندم ، امشب خانم همطایه با دختر و پسرش اومدن خونه و ابرو هامو برداشت ، سالهاست که ابروهامو فقط تمیز میکنم و دست توشون نمیبرم ، بهش گفتم فقط از زیر ابرو یک رج بردار و اصلا دست تو ابروم نبر ، اما همین که چسم باز کردم دیدم که  ابروی راستگ نازک شده و به سبک ۷ و ۸ بر داشته شده  ، دومی  رو با نظارت خودم و آینه دست گرفتم که حرابکاری نکنه برداشت و تقریبا متوسط برداشته شد و ازش راضی هستم ، تا الان  خود خوری کردم و ناراحت بودم که چرا بهش مدام گوشزد نکردم که دست تو ابروم نبریا و ... 

خلاصه پا شدم رفتم تو اتاق خواب و با آکوایی که تازه خریدم و اولین اکوای عمرم هست یکم طراحی کردم و خییییلی خوب شد ، از ابرو هایی که قبلا باهاشون عروسی  میرفتم هم بهتر شد ، و الان راضیم ، حتی اگه بلند تر هم نشن ابروهام  باز خوبن . 


پ ن : متوجه شدم با قدرت و اعتماد بنفس صحبت نمیکنم ، باید رو اعتماد بنفسم بیشتر کار کنم.پس ۴ردا برم آرایشگاه بدون آینه دستی نرم و با صلابت حرفمو بزنم 

کشتی رادین و مامان

رادین  رو چند دقیقه ای هست از بغلم جدا کردم و گذاشتم رو رخت خوابش و الان تو خواب نازه. 

قبل از اینکه بخوابه عادت داره با من کشتی بگیره

در طول ۴ روز رست رادین رو از شیر جرگدا کردم 

۴ روز بعدش مسعود رفت سر کار 

و بعدش رفتیم دهدشت و حالا هم یاسوجم 


بعد از یک روز و نیم سینه درد شدیدی گرفتم و سینه رو دوشیدم تا دردم کم شد ... ۲ روز بعدشم باز درد داشتم باز دوشیدم ،،،، ۳ رو بعد مجددا درد داشتم این دفعه هر کار کردم با دوشیدن شیر بیرون نیومد ، مجبور شدم دست به دامن رادین موچولو بشم  با ۲ بار مک زدن شیر اومد و بعد دارو تلخ زدم که رادین بدش بیاد و و دوشیدم ،   ... دیگه درد خاصی نداشتم . 

متوجه شدم هنوز شیر دارم ... بینم کی خشک میشه ... 



میشه گبت رادزن در ۲ روز اول فقط بهانه گرفت که حضور باباش موجب شد آرومتر  باشه . 

زانو دردم که بخاطرش تصیمیم یک دفعه گربتم که  رادینو جدا کنم هم بهتر شده .