امروز من
امروز من

امروز من

بوس رادین

دیروز ، عاطفه به رادین بوسیدن رو یاد داد 




ما هم بهش میگم بوس کن  با لبای کوچیک قشنگش  بوس میکنه اما با لب باز ، پسرم بلد نیست لباشو غنچه کنه

بیدارشدن از خواب

رادین وقتی میخوابه یهو تو خواب چشماشو باز میکنه  اگه منو نبینه گریه میکنه و خواب از سرش میپره ، اما تا منو میبینه تو همون حالت خواب لبخند میزنه و چشماشو اروم و ناز میبنده

چمپلو

بازی منو رادین اینو  یه نگاه شیطونکی بهش بندازم اونم بخنده و چشماش برق بیفته ، بعد بخندمو چمپلو کنم طرفش اونم یه خنده از ته دل کنه و چمپلو کنان فرار کنه ، من دنبالش ، اوصولا هم فرار میکنه میره تو اتاق خواب ، چون من در طول روز زیاد اونجا نمیبرمش و برش جای جدیدیه

حرص خوردنم برای سیستم غلط نمره مفت دادن

مدیر اجرایی گفت به همه بچه های درس های پودمانی، نمره قبولی بدید ... 

   واقفا چطور به کسی گه تمرین نفرستاد غایب بوده   امتحان نداده نمره قبولی بدم ؟ 



حالم بهم خورده از این همه ، بی بندوباری آموزشی 

بای بای کردن رادین

دیروز تو یه هوای بارونی رفتیم بیرون 

برگشتنی مهرسا ، محدثه و نازنین که دوستای رادین هستن ، ما رو دیدن ، منم بهشون سلام کردم . اومدن پیشمون با هم  گرگم به هوا بازی کردیم 

و در اخرهم که رفتن ، رادین واسه اولین بار دستشو تکون داد و بای بای کرد . 



امشب هم دیدم دندون در اورده  دندون سوم بالا سمت چپ