امروز من
امروز من

امروز من

عاشق اینم که صبح زود بیدار شم  و با معبودم درد و دل کنم

عاشق اینم که صبح زود بیدار شم و طلوع خورشید رو نگاه کنم . 

عاشق اینم که صبح زود بیدار شم  و ترانه های قشنگ سامی یوسف رو گوش بدم .منو به خدا نزدیک میکنه

احساس به خانواده

از گفتن این جمله خجالت میکشم اما تو این چند ماه انقد بد بهم گذشته که احساسی برام نمونده . دیگه مثل قبل دوسشون ندارم . نمیشه گفت کامل دوسشون ندارم نه ، هنوزم ته قلبم برام عزیزن ، خصوصا وقتی راجبم حرف نمیزنن حتی اگه اون احساس برگرده مثل قبل نمیشه 

بالاخره بیدار شدم

دوصبحه که تونستم بیدار شم و نماز صبح بخونم . جالب اینجاست که اولین شبی که اینکار رو کردم نزدیک یک خوابیدم با این حال تونستم 6 بیدار شم . شبش به خودم گفتم که من زود بیدار میشم و نمازمومیخونم و من تونستم . حقم بود به خودم جایزه بدم 


یه شکست بزرگ

این هفته قرار بود سه کتاب رو دوره بزنم اما نتونستم هرچند امشب و فردا رو هم دارم اما فک نکنم بازم بتونم موفقیتی کسب کنم و فقط دو هفته وقت دارم . این خیلی بده  نمیدونم چرا  ندامتم انقد نیست که بهم انگیزه بده که بهتر بشم 



یه موفقیت کوچیک

یه کتاب رو یه روز زودتر از موعد تمام کردم . اما دو کتاب دیگه که مونده و باید بخونم فلش اموزشی نداره . خدایش خیلی تاثیر دارن این آموزشا . باید از خانمی که منو راهنمایی کرد و بهم گفت فایل صوتی گوش بده تشکر کنم چون مسبب شد هر سه کتاب رو زودتر به پایان برسونم