امروز من
امروز من

امروز من

۳۱سالگی

دیروز داشتم با مامانم تلفنی حرف میزدم که وسط مکالمه گفت فردا تولدته، با خوشحالی تولدمو تبریک گفت 

ساعت ۳۰دقیقه بامداد. کیک تولدمو آماده کردم ، نزاشتم یخچال ، الان تو قابلمه تو آشپزخونه است . 

همسری تو آشپزخونه بغلم کرد و تولدمو تبریک گفت 

چند ثانیه پیش که آنلاین شدم تا این متن رو تایپ کنم ، پیام دوست خوبم زهرا امیر صوفی رو دیدم ، ناخودآگاه لبخند زدم و انرژی گرفتم 

من و رادین الان تنها در خونه هستیم

رادین پی پی کرده و من باید تنهایی تمیزش کنم بشورمش خوش کنم لوسیون بهش بزنم و دوباره لباس بپوشونم تنش

دوتایی با رادین خیلی خیلی خوش میگذره اما یکمم زحمت داره

ولی واقعاً از بودن با رادین لذت میبرم �دن پسرت که هر لحظه داره قد میکشه و توانایی‌های جدیدی رو به دست میاره شیرین ه